مهدی صاحب الزمان
مهدی صاحب الزمان

 

دهم ربیع‌الاول (۲۷ سال قبل از هجرت) شهر مکه غرق در جشن و سرور بود، چرا که مراسم عروسی جوانی از بنی‌هاشم است که شهرت و امانتداری او سراسر جزیرةالعرب را فرا گرفته بود، مهدی پیشوایی در کتاب تاریخ اسلام درباره نحوه آشنایی پیامبر اکرم(ص) با حضرت خدیجه(س) و مراسم ازدواج آن‌ها این چنین می‌نویسد:

* چگونه خدیجه(س) شیفته محمد(ص) شد

خدیجه دختر خویلد زنی تجارت پیشه، با شرافت و ثروتمند بود، افرادی را برای بازرگانی می گماشت و سرمایه‌ای را برای تجارت در اختیارشان قرار می داد و مزدی به آنان می پرداخت، وقتی محمد(ص) به بیست و پنج سالگی رسید،‌ ابوطالب به او گفت: من تهیدست شده‌ام و روزگار سخت شده است، اکنون کاروانی از قریش رهسپار شام می‌شود، کاش تو هم نزد خدیجه که مردانی را برای تجارت می فرستد، می‌رفتی و کار تجارت او را به عهده می‌گرفتی.

از سوی دیگر، خدیجه از راستگویی، امانت و اخلاق پسندیده محمد(ص) آگاهی یافت و در پی او فرستاد که: اگر کار تجارت مرا عهده‌دار شوی، بیش از دیگران به تو می‌پردازم و غلام خویش میسره را نیز برای دستیاریت می‌فرستم. حضرت محمد(ص) این پیشنهاد را پذیرفت و همراه میسره رهسپار شام شد، در این سفر بیش از سفرهای گذشته سود عایدشان شد.

میسره در این سفر از حضرت محمد(ص) کراماتی مشاهده کرد که او را به حیرت انداخت، در این سفر راهب از پیامبری او در آینده بشارت داد، همچنین میسره محمد را دید که بر سر تجارت،‌ با شخصی اختلاف پیدا کرد، آن مرد گفت: به لات و عزی سوگند یاد کن تا سخنت را بپذیرم، او پاسخ داد: در عمرم هرگز به لات و عزی سوگند یاد نکرده‌ام، میسره در بازگشت از سفر،‌ کرامات محمد(ص) آنچه را مشاهده کرده بود، برای خدیجه بازگو کرد.

خدیجه بانویی خردمند، دوراندیش و شرافتمند بود و از نظر نسب از زنان قریش برتر بود، او در اثر امتیازات اخلاقی و اجتماعی متعددی که داشت، در زمان جاهلیت،‌ طاهره و سیده قریش نامیده می شد، بنابر مشهور، او قبلاً دو بار ازدواج کرده و همسرانش درگذشته بودند، بزرگان قریش همه علاقه‌مند به ازدواج با او بودند، مردان نامداری همچون عقبة بن ابی‌معیط، ابوجهل و ابوسفیان از او خواستگاری کرده بودند و او موافقت نکرده بود.

از سوی دیگر، خدیجه با محمد(ص) خویشاوند بود و نسب هر دو در قصی به هم می‌رسید، او اطلاعاتی از آینده درخشان محمد(ص) داشت و علاقه‌مند به ازدواج با او بود.

خدیجه به محمد(ص) پیشنهاد ازدواج کرد و محمد(ص) با موافقت عموهایش، این پیشنهاد را پذیرفت و در یک جمع خانوادگی ازدواج صورت گرفت، بنا بر قول مشهور در این هنگام خدیجه ۴۰ سال و حضرت محمد(ص) ۲۵ سال داشت.

*دلایل ظاهری و باطنی ازدواج پیامبر با خدیجه به روایت آیت‌الله سبحانی

آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب «فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام» درباره علل ظاهری و باطنی این ازدواج این چنین بیان می‌کند:

مردان مادی که همه چیز را از دریچه مادیگری مطالعه می‌کنند، پیش خود چنین تصور می‌کنند که چون خدیجه ثروتمند و تجارت پیشه بود، برای امور تجارتی خود، به یک مرد امین بیش از هر چیزی نیازمند بود، از این لحاظ، با محمد(ص) ازدواج کرد و محمد نیز از وضع زندگی آبرومندانه او آگاه بود، با اینکه توافق سنی نداشتند؛ تقاضای او را پذیرفت .

ولی آنچه را تاریخ نشان می‌دهد، این است که محرک خدیجه برای ازدواج با امین قریش، یک سلسله جهات معنوی بود، نه جنبه‌های مادی، اینک شواهد ما:

۱- هنگامی که از میسره، سرگذشت سفر جوان قریش را می‌پرسد؛ او کراماتی را که در طول این سفر از او دیده بود و آنچه را از راهب شام شنیده بود، برای او نقل می‌کند، خدیجه شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معنویت محمد(ص) بود در خود احساس می‌کند و بی‌اختیار به او می‌گوید: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد؛ دو چندان کردی، برو من تو و همسرت را آزاد کردم و دویست درهم و دو اسب و لباس گرانبهایی در اختیار تو می‌گذارم.

سپس آنچه را از میسره شنیده بود، برای «ورقة بن نوفل» که دانای عرب بود، نقل می‌کند، او می‌گوید: صاحب این کرامات پیامبر عربی است.

۲- روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و دور او را کنیزان و غلامان گرفته بودند، یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً جوان قریش از کنار منزل آن‌ها گذشت و چشم دانشمند یهود به پیامبر افتاد، فوراً از خدیجه درخواست کرد که از محمد تقاضا کند، از مقصد خود منصرف شود و چند دقیقه در این مجلس شرکت کند.

رسول گرامی(ص) تقاضای دانای یهود را که مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن او بود پذیرفت، در این هنگام خدیجه رو به دانشمند یهودی کرد و گفت: هرگاه عموهای او از تفتیش و کنجکاوی تو آگاه گردند، عکس‌‌العمل بدی نشان می‌دهند، زیرا آنان از گروه یهود به برادرزاده خود هراسانند، در این موقع، دانای یهود گفت: مگر می‌شود به محمد کسی صدمه‌ای برساند! در صورتی که دست تقدیر، او را برای ختم نبوت و ارشاد مردم پرورش داده است، خدیجه گفت: از کجا می‌گویی که او حایز چنین مقام می‌شود؟ وی گفت: من علایم پیامبر آخرالزمان را در تورات خوانده‌ام و از نشانه‌های او این است که پدر و مادر او می‌میرند و جد و عموی وی از او حمایت می‌کنند و از قریش زنی را انتخاب می‌کند که سیده قریش است، سپس اشاره به خدیجه کرد و گفت: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.

*خواب حضرت خدیجه(س) و تعبیر جالب آن

۳- ورقه، عموی خدیجه، از دانایان عرب بود و اطلاعات فراوانی درباره کتب عهدین داشت و مکرر می‌گفت که مردی از میان قریش، از طرف خدا برای هدایت مردم بر انگیخته می‌شود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را می‌گیرد و چون خدیجه، ثروتمندترین زنان قریش بود؛ از این لحاظ گاه و بیگاه به خدیجه می‌گفت: روزی فرا رسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت می‌کنی!

۴- خدیجه شبی در خواب دید: خورشید بالای مکه چرخ خورد و کم کم پایین آمد و در خانه او فرود آمد، خواب خود را برای ورقه نقل کرد، وی چنین تعبیر کرد: با مرد بزرگی ازدواج خواهی کرد که شهرت او عالم‌گیر خواهد شد.

اینها جریان‌هایی است که بعضی از مورخان نقل کرده‌اند و در بسیاری از کتب تاریخی نیز ثبت شده است. 

..

 


نوشته شده در تاريخ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, توسط سید سجاد

ا فاطمه مادر شهدا

موضوع:

آنگاه که تنها شدی و در جست جوی یک تکیه گاه مطمئن هستی ، بر من توکل نما .(نمل/79)

انگاه که نا امیدی بر جانت پنجه افکند و رها نمی شوی ، به من امیدوار باش. (زمر/ 53)


انگاه که سرمست زندگی دنیا و مغرور به آن شدی ،به یاد قیامت باش. (فاطر/5)

انگاه که دوست داری به آرزویت برسی ، به درگاهم دعا کن تا اجابت نمایم.(غافر/60)

انگاه که در پی تعالی و کمال هستی ، نیتت را پاک و الهی کن . (فاطر/29-30)

انگاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد، به یاد من باش که من همواره به یاد تو هستم.(بقره/152)

انگاه که دوست داری با من هم سخن شوی ، نماز را به یاد من بخوان. ( طه/14)


آنگاه که روحت تشنه نیایش و راز و نیاز است ، آهسته من را بخوان. (اعراف/55)

آنگاه که شیطان همواره در پی وسوسه توست ، به من پناه ببر.(مومن/97)

آنگاه که لغزش ها روحت را آزرده ساخت ، در توبه به روی تو باز است . (قصص/67)


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, توسط سید سجاد

ويژگي‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج)

ويژگي‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج) 

ويژگي اول

اول اين‏كه اين حكومت، حكومتي جهاني است. حكومتي نيست كه در يك گوشه‏اي از زمين برقرار شود. حكومتي است جهاني كه همه جهان را مسخّر مي‏كند و همه را تحت اختيار خودش قرار مي‏دهد.

از روايات فراوان اين مسأله استفاده مي‏شود. علاوه بر اين، آيه «...اِنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّلِحُونَ»(2) و آيات ديگر دلالت مي‏كند كه يك زماني صالحان حاكم زمين مي‏شوند.

يكي از خصوصيات اين حكومت كه با حكومت‏هاي ديگر خيلي تفاوت دارد، حكومت واحد جهاني بودن است. حكومت‏هاي متعدد نيست. شما مطلع هستيد كه الآن جهان در چه حالي است. حكومت‏هاي مختلفي در جهان است. همه اين اختلافات بايد برطرف بشود و يك حكومت حاكم گردد. اين عقيده‏اي است كه ما شيعيان داريم.

ويژگي دوم

ويژگي دوم حكومت حضرت مهدي - سلام‏اللَّه عليه - گسترش اسلام در همه جهان است به‏گونه‏اي كه هيچ ده، قريه يا جايي نيست مگر صداي اذان در آن جا به گوش مي‏رسد. آيا در آن زمان اديان آسماني مثل يهود و نصارا باقي مي‏مانند يا نه؟ اين مسأله‏اي ديگر است كه فعلاً در آن قسمت بحث نمي‏كنيم. اما مسأله اين است كه اسلام در همه جهان گسترش پيدا مي‏كند. ترديدي هم از لحاظ روايات نيست. شما مطلع هستيد كه مسلمانان الآن چه مقدارند و غير مسلمانان چقدر هستند. يك ششم جمعيت جهان مسلمانند و بقيه غير مسلمان. به هر حال، اكثريت جهان در اختيار غير مسلمان‏ها است؛ ولي در حكومت حضرت مهدي(عج) همه جهان در اختيار مسلمانان قرار مي‏گيرد.

ويژگي سوم

ويژگي سوم از برنامه‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج) و مهم‏ترين برنامه‏اش مبارزه جدي با ستم و ريشه كن كردن آن است. در اين قسمت هم حضرت موفق مي‏شود؛ يعني ظلم و ستم را ريشه كن مي‏كند. از روايات فراواني استفاده مي‏شود كه حضرت ستم را برطرف مي‏سازد. نه افراد نسبت به هم ظلم مي‏كنند نه حكومت‏ها نسبت به رعيت‏هاي خود و نه حكومتي نسبت به حكومت ديگر. ستم به‏طور كلي برچيده مي‏شود.

ويژگي چهارم

ويژگي چهارم اين‏كه حضرت عدالت را در سراسر جهان گسترش مي‏دهد و اجرا مي‏كند. همه جا به عدالت رفتار مي‏شود و گسترش پيدا مي‏كند. در آن وقت، كسي به كسي ظلم نمي‏كند. همه با عدالت رفتار مي‏كنند؛ مثلاً شوهر به خودش، فرزندانش و خانواده‏اش ستم نمي‏كند و همين‏طور همه به عدالت رفتار مي‏كنند. در اكثر رواياتي كه درباره حضرت مهدي(عج) هست اين مسأله را شما مي‏خوانيد كه «يَمْلَأَها قسطأ و عدلأ كما ملئت ظلما.و جوراً(3)». اين از برنامه‏هاي اصلي حضرت است.

ويژگي پنجم

ويژگي پنجم حكومت امام زمان(عج) اين است كه اسلام را در ابعاد مختلف زندگي مردم وارد مي‏كند؛ يعني اجراي احكام اسلام در ابعاد مختلف زندگي و آن هم در تمام جهان؛ يعني اداره جهان به وسيله احكام اسلام. در آن روز مسائل جهان (مسائل اقتصادي، سياسي، اجتماعي و زندگي و...) و به‏طور كلي جهان با قوانين اسلام اداره خواهد شد. اين‏ها مهم‏ترين چيزهايي است كه حكومت حضرت مهدي(عج) در صدد ايجاد آن است.

الآن شما توجه داريد كه احكام اسلام در كشورهاي اسلامي چگونه اجرا مي‏شود. قطعاً اين‏گونه نيست كه در كشورهاي اسلامي كاملاً اسلام اجرا شود. البته در مسائل عبادي شايد بعضي كشورها خوب باشند؛ اما در مسائل اقتصادي، اجتماعي، حكومتي، سياسي و امثال اين‏ها خيلي خبري نيست. آرزوي ظهور حضرت مهدي(عج) و تأسيس حكومت واحد آرزوي عالي و بسيار خوبي است كه جهانيان و مسلمانان منتظرش هستند و شيعيان يك مقدار بهتر در انتظارش به سر مي‏برند. منجي عالم و نجات دهنده غيبي حتي در اديان غير آسماني هم وجود دارد. اين آرمان عالي و خوبي است؛ ولي صحبت اين است كه اين آرمان خوب چگونه تحقق پيدا مي‏كند و آيا امكان دارد؟ .


 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, توسط سید سجاد

خانه امام زمان کجاست ؟؟؟!!!

بسیاری از ما دوست داریم بدانیم که آخرین منجی بشر ، حضرت مهدی موعود (عج) الان کجاست ؟ یا به چه کاری مشغول است و یا اینکه آیا مکان مشخصی برای زندگی و اسکان دارد یا خیر؟ ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانه‏اش خواهد بود؟ حضرت فرمود: آری، این مسجد منزل حضرت ادریس است. خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت مگر آن که در این مسجد نماز گزارد.
از سامرا تا سهله
بسیاری دوست دارند بدانند امام در کجا زندگی می‌کند. برای روشن شدن این پرسش باید محل سکونت امام زمان - علیه السلام - در چهار دوران به اختصار بررسی شود:
۱-  دوران پدر
بدون شک محل ولادت امام مهدی - علیه السلام - شهر سامرا است. او پس از ولادت تا هنگام شهادت امام حسن عسکری - علیه السلام - در سامرا و نزد پدرش می‌زیست. حکیمه خاتون، دختر امام جواد - علیه السلام - بارها امام عصر - عج الله فرجه الشریف - را در خانه امام عسکری - علیه السلام - مشاهده کرد. برخی از یاران امام مانند احمد بن اسحاق نیز وی را همان جا دیده‌اند. امام در یکی از ملاقات‌هایش با ابن اسحاق از جای برخاست؛ وارد حجره شد و در حالی که فرزندش را بر شانه قرار داده بود، بیرون آمد. (۱)
روزی یعقوب بن منقوش پرسید: مولای من، چه کسی امام است؟ فرمود: پرده را کنار بزن… او چنان کرد امام عصر - عج الله فرجه الشریف - را دید. مهدی - علیه السلام - از پس پرده برون آمد و بر زانوی پدر نشست. (۲)
امام عسگری، در دقایق پایانی عمر، به عقید خادم فرمود: وارد اتاق شو و کودکی که در حال سجده است، نزد من آور… (۳). این روایات گواهی می‌دهد امام مهدی - عج الله فرجه الشریف - در حال حیات پدر در شهر سامرا و در خانه وی زندگی می‌کرد؛ اگر چه امام عسکری او را از نظرها پنهان می‌داشت.
۲. غیبت صغرا
امام در دوران ۷۴ ساله غیبت صغرا، احتمالا در عراق زندگی می‌کرد؛ زیرا چهار نایب خاصی که با وی رابطه مستقیم داشتند، در بغداد به سر می‌بردند. آن‌ها نامه‌های مردم را به وی می‌رساندند و پاسخ دریافت می‌کردند. امام صادق - علیه السلام - می‌فرماید: برای حضرت قائم دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول، کسی جز خواص شیعیان وی، جایگاهش را نمی‌داند. (۴) به احتمال قوی نایبان خاص آن حضرت، مصداق خواص به شمار می‌آمدند.
۳. غیبت کبرا
درباره محل اقامت امام در دوران غیبت کبرا نمی‌توان به طور دقیق به محلی خاص اشاره کرد. امام صادق - علیه السلام - به ابوبصیر فرمود: نیکوترین منزل مدینه است. (۵) علامه مجلسی نیز می‌گوید: همین جمله دلالت می‌کند آن حضرت غالبا در مدینه و اطراف آن به سر می‌برد. (۶)
امام باقر - علیه السلام - هم به کوه «ذی طوی‌» اشاره فرموده است؛ (۷) اما باید گفت هیچ کس به محل دقیق سکونت امام مهدی - علیه السلام - راه پیدا نمی‌کند؛ زیرا امام عصر به ابراهیم بن مهزیار فرمود: پدرم از من پیمان گرفته در سرزمینی پهناور و دوردست زندگی کنم تا از نیرنگ‌های گمراهان و متمردان امت تازه به دوران رسیده و گمراه، نهان و مصون باشم. این پیمان مرا بر فراز تپه‌های بلند و ریگزارها و سرزمین‌های مورد اطمینان افکنده است. (۸)
برخی احتمال می‌دهند امام در یکی از جزایر دوردست که با کشور مغرب چندان فاصله ندارد و به جزیره خضرا معروف است، به سر می‌برد. گروهی نیز با منطبق دانستن اوصاف این جزیره با مثلث‌برمودا، آن مکان را محل سکونت امام زمان - عجل الله فرجه الشریف - می‌دانند؛ زیرا به رغم تلاش‌های فراوان تا کنون کسی به کشف اسرار این مثلث توفیق نیافته است. بی‌تردید این نظر نادرست می‌نماید. (۹)
به استناد برخی از روایات، امام عصر - عجل الله فرجه الشریف - در زمان غیبت کبرا در همه جا حضور می‌یابد، و یوسف وار به طور ناشناس میان مردم رفت و آمد می‌کند. هیچ کس وی را نمی‌شناسد تا وقتی خداوند به او اجازه دهد خود را معرفی کند؛ چنانچه به یوسف صدیق اجازه داد خود را به برادرانش بشناساند. (۱۰)
بر اساس روایت امام صادق - علیه السلام - ، یکی از جاهایی که امام عصر - عج الله فرجه الشریف - حضور می‌یابد، صحرای عرفات در ایام حج است. عبید بن زراره گفت: از امام صادق - علیه السلام - چنین شنیدم: زمانی فرا رسد که مردم امام خود را نبینند. او در روزهای حج مردم را می‌بیند ولی مردم او را نمی‌بینند. (۱۱)
محمد بن عثمان، یکی از نواب اربعه، نیز در این باره می‌گوید: والله ان صاحب هذا الامر یحضر الموسم کل سنة فیری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه؛ به خدا سوگند، صاحب این امر همه ساله در مراسم حج‌حضور پیدا می‌کند. مردم را می‌بیند و می‌شناسد؛ ولی مردم - با این‌که او را می‌بینند - نمی‌شناسند. (۱۲)
۴. عصر ظهور
امام زمان، هنگام ظهور در مسجد سهله (۱۳) اقامت ‌خواهد کرد. ده‌ها هزار پیامبر در این مسجد نماز گزارده‌اند و محل سکونت‌ بزرگانی چون حضرت ابراهیم و ادریس و خضر بوده است. (۱۴) امام صادق - علیه السلام - به ابوبصیر فرمود: ای ابامحمد، گویا حضرت قائم را در مسجد سهله می‌بینم که با زن و فرزندانش در آن مستقر می‌گردد.
ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانه‌اش خواهد بود؟ حضرت فرمود: آری، این مسجد منزل حضرت ادریس است. خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت مگر آن که در این مسجد نماز گزارد. هر کس در این مسجد بماند، مانند آن است که در خیمه رسول خدا اقامت کرده است. هیچ مرد و زن مؤمنی نیست مگر آن که دلش به سوی آن مسجد پر می‌کشد. روز و شبی نیست مگر آن که فرشتگان به این مسجد پناه می‌برند و در آن به عبادت خداوند می‌پردازند. (۱۵)
ناگفته نماند، هم اکنون در سه گوشه این مسجد سه مقام، با اعمال ویژه، واقع شده است. که این مقام‌ها به حضرت ابراهیم و ادریس و خضر منسوبند.
پی‌نوشت‌ها:
۱) بشارة الاسلام
۲) اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۱۵
۳) غیبه، شیخ توسی، ص ۱۶۵
۴) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۵
۵) همان، ص ۱۵۳
۶) همان، ص ۱۵۸
۷) تفسیر عیاشی ج ۲، ص ۵۶
با خورشید سامرا، ص ۸۲
۹) برای آگاهی بیش‌تر به کتاب جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت مراجعه شود.
۱۰) همان، ص ۱۵۴
۱۱) کافی، ج ۱، ص ۳۳۷
۱۲) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۲
۱۳) این مسجد در چند کیلومتری شهر کوفه قرار دارد.
۱۴) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۷
۱۵) همان


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, توسط سید سجاد

حكومت امام مهدي(عج)

سخنران: آيت ‏اللَّه ابراهيم اميني

بسم ‏اللَّه الرحمن الرحيم

الحمدللَّه رب العالمين، والصلوة والسلام علي اشرف الانبياء و المرسلين، حبيب اله العالمين، أبي‏القاسم محمدصلي الله عليه وآله و علي‏ آلِهِ الطيبين الطاهرين المعصومين.

با سلام به حضرت بقيةاللَّه الاعظم امام زمان ارواحنا فداه و با آرزوي طول عمر و ادامه رهبري براي رهبر معظم انقلاب حضرت آيت‏اللَّه خامنه‏اي و سلام به شما منتظران و سربازان امام زمان(عج) ان‏شاءاللَّه تعالي.

عقيده به مهدي موعود

عقيده به مهدي موعود - سلام‏اللَّه عليه - عقيده‏اي است كه اديان آسماني نوعاً پذيرفته‏اند. شيعه معتقد است در ذيل تاريخ بشر فردي براي اصلاح جهان قيام مي‏كند و در اين قيام هم موفق خواهد شد. اين عقيده را اهل سنت هم دارند، فقط با اين تفاوت كه شيعيان رهبر اين انقلاب را فرد معيني مي‏دانند كه فرزند بلافصل امام حسن عسكري‏عليه السلام است و در تاريخ 255 يا 256 هجري متولد شده است و در حال غيبت به سر مي‏برد. اهل سنت مي‏گويند اين فرد بعداً متولد مي‏شود. در مورد اين عقيده كه عقيده بسيار مهمي است، مسائل فراوان است من درباره روزي كه حكومت واحد جهاني تأسيس و صالحان وارث زمين مي‏گردند و مسؤوليتي كه مسلمانان و مخصوصاً شيعيان در اين زمينه دارند و همچنين مسؤوليت سنگين روحانيت شيعه صحبت مي‏كنم.

سخن من در سه قسمت است:

اول: ترسيم و تصوير دورنمايي از حكومت جهاني حضرت مهدي(عج).

دوم: اين‏كه حضرت چگونه اين حكومت جهاني را به دست مي‏آورد و چگونه موفق و پيروز مي‏شود؟

سوم: آيا ما درباره اين حكومت مسؤوليتي داريم؟ چه مسؤوليتي؟

قسمت اول

در مورد تصوير و اشاره به وضع حكومت حضرت مهدي(عج)، احاديث فراواني هست كه ويژگي‏هايي را براي اين حكومت ذكر مي‏كنند و من به آن اشاره مي‏كنم.

 

ويژگي‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج)

ويژگي اول

اول اين‏كه اين حكومت، حكومتي جهاني است. حكومتي نيست كه در يك گوشه‏اي از زمين برقرار شود. حكومتي است جهاني كه همه جهان را مسخّر مي‏كند و همه را تحت اختيار خودش قرار مي‏دهد.

از روايات فراوان اين مسأله استفاده مي‏شود. علاوه بر اين، آيه «...اِنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّلِحُونَ»(2) و آيات ديگر دلالت مي‏كند كه يك زماني صالحان حاكم زمين مي‏شوند.

يكي از خصوصيات اين حكومت كه با حكومت‏هاي ديگر خيلي تفاوت دارد، حكومت واحد جهاني بودن است. حكومت‏هاي متعدد نيست. شما مطلع هستيد كه الآن جهان در چه حالي است. حكومت‏هاي مختلفي در جهان است. همه اين اختلافات بايد برطرف بشود و يك حكومت حاكم گردد. اين عقيده‏اي است كه ما شيعيان داريم.

ويژگي دوم

ويژگي دوم حكومت حضرت مهدي - سلام‏اللَّه عليه - گسترش اسلام در همه جهان است به‏گونه‏اي كه هيچ ده، قريه يا جايي نيست مگر صداي اذان در آن جا به گوش مي‏رسد. آيا در آن زمان اديان آسماني مثل يهود و نصارا باقي مي‏مانند يا نه؟ اين مسأله‏اي ديگر است كه فعلاً در آن قسمت بحث نمي‏كنيم. اما مسأله اين است كه اسلام در همه جهان گسترش پيدا مي‏كند. ترديدي هم از لحاظ روايات نيست. شما مطلع هستيد كه مسلمانان الآن چه مقدارند و غير مسلمانان چقدر هستند. يك ششم جمعيت جهان مسلمانند و بقيه غير مسلمان. به هر حال، اكثريت جهان در اختيار غير مسلمان‏ها است؛ ولي در حكومت حضرت مهدي(عج) همه جهان در اختيار مسلمانان قرار مي‏گيرد.

ويژگي سوم

ويژگي سوم از برنامه‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج) و مهم‏ترين برنامه‏اش مبارزه جدي با ستم و ريشه كن كردن آن است. در اين قسمت هم حضرت موفق مي‏شود؛ يعني ظلم و ستم را ريشه كن مي‏كند. از روايات فراواني استفاده مي‏شود كه حضرت ستم را برطرف مي‏سازد. نه افراد نسبت به هم ظلم مي‏كنند نه حكومت‏ها نسبت به رعيت‏هاي خود و نه حكومتي نسبت به حكومت ديگر. ستم به‏طور كلي برچيده مي‏شود.

ويژگي چهارم

ويژگي چهارم اين‏كه حضرت عدالت را در سراسر جهان گسترش مي‏دهد و اجرا مي‏كند. همه جا به عدالت رفتار مي‏شود و گسترش پيدا مي‏كند. در آن وقت، كسي به كسي ظلم نمي‏كند. همه با عدالت رفتار مي‏كنند؛ مثلاً شوهر به خودش، فرزندانش و خانواده‏اش ستم نمي‏كند و همين‏طور همه به عدالت رفتار مي‏كنند. در اكثر رواياتي كه درباره حضرت مهدي(عج) هست اين مسأله را شما مي‏خوانيد كه «يَمْلَأَها قسطأ و عدلأ كما ملئت ظلمأ و جوراً(3)». اين از برنامه‏هاي اصلي حضرت است.

ويژگي پنجم

ويژگي پنجم حكومت امام زمان(عج) اين است كه اسلام را در ابعاد مختلف زندگي مردم وارد مي‏كند؛ يعني اجراي احكام اسلام در ابعاد مختلف زندگي و آن هم در تمام جهان؛ يعني اداره جهان به وسيله احكام اسلام. در آن روز مسائل جهان (مسائل اقتصادي، سياسي، اجتماعي و زندگي و...) و به‏طور كلي جهان با قوانين اسلام اداره خواهد شد. اين‏ها مهم‏ترين چيزهايي است كه حكومت حضرت مهدي(عج) در صدد ايجاد آن است.

الآن شما توجه داريد كه احكام اسلام در كشورهاي اسلامي چگونه اجرا مي‏شود. قطعاً اين‏گونه نيست كه در كشورهاي اسلامي كاملاً اسلام اجرا شود. البته در مسائل عبادي شايد بعضي كشورها خوب باشند؛ اما در مسائل اقتصادي، اجتماعي، حكومتي، سياسي و امثال اين‏ها خيلي خبري نيست. آرزوي ظهور حضرت مهدي(عج) و تأسيس حكومت واحد آرزوي عالي و بسيار خوبي است كه جهانيان و مسلمانان منتظرش هستند و شيعيان يك مقدار بهتر در انتظارش به سر مي‏برند. منجي عالم و نجات دهنده غيبي حتي در اديان غير آسماني هم وجود دارد. اين آرمان عالي و خوبي است؛ ولي صحبت اين است كه اين آرمان خوب چگونه تحقق پيدا مي‏كند و آيا امكان دارد؟ .

قسمت دوم

مسأله دوّم اين است كه حضرت حكومت واحد جهاني را چگونه ايجاد مي‏كند؟ آيا به واسطه معجزه تحقق مي‏پذيرد؟

آيا خداوند متعال كاري مي‏كند كه همه جهان يكباره دگرگون شود يا اين‏كه از طريق معجزه نيست؟

از راه‏هاي معمول و متعارف است. از روايات استفاده مي‏شود كه موفقيت حضرت در تأسيس حكومت به وسيله جنگ و خونريزي و جهاد است كه حضرت به وسيله آن پيروز مي‏شود.

[ در اين مورد ]من چند روايت بخوانم:

روايت اول

شباهت امام زمان (عج) به پيامبر (ص)

امام محمد باقرعليه السلام مي‏فرمايند: «و اما شبهه من جدّه المصطفي‏صلي الله عليه وآله...(4)» شباهت حضرت مهدي(عج) به جدش پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله در اين است كه «...فخروجه بالسيف...(5)» قيامش و نهضتش با شمشير است.

البته اين خود مسأله‏اي است كه شمشير همان شمشير سابق است يا نه؛ چون در زمان صدور اين روايت وسيله جنگ شمشير بوده، حضرت فرموده شمشير. حالا در هر زمان با هر سلاحي كه در آن زمان است؛ اما به هر حال با سلاح است. «و اما شبهه من جده المصطفي‏صلي الله عليه وآله فخروجه بالسيف و قتله اعداءاللَّه و اعداء رسوله‏صلي الله عليه وآله و الجبارين و الطواغيت و انه ينصر بالسيف و الرعب(6)» حضرت پيروز مي‏شود به واسطه شمشير و رعبي كه در دل دشمنان مي‏افتد كه اين يك امتيازي است. وقتي كه جنگ، يك جنگ واقعاً موفقي باشد، طرف مقابل در درونش ترس مي‏افتد. در ابتداي امر شايد اين‏طور نباشد؛ ولي وقتي كه استقامت و موفقيت با هم باشد، طرف ديگر مرعوب مي‏شود. «انه ينصر بالسيف و الرعب»؛ ترس در دل دشمنان مي‏افتد و خودشان را تسليم مي‏كنند. اما مرحله اولش با جنگ است «...و انه لا ترد له راية(7)...»؛ پرچم‏هايي كه حضرت‏عليه السلام به اين طرف و آن طرف مي‏فرستد، هيچ كدامشان با شكست روبرو نمي‏شوند.

اين جور نيست كه بعضي‏ها شكست بخورند، همه موفق مي‏شوند. اين روايتي است كه وسيله پيروزي را ذكر مي‏كند.

روايت دوم

چگونگي شكل‏گيري حكومت امام مهدي (عج)

سؤال و جواب

بشير النبّال مي‏گويد: «قلت لابي جعفرعليه السلام: انهم يقولون ان المهدي لو قام استقامت له الامور عفواً و لا يهريق محجمة دم... .(8)»؛

جواب امام (ع)

اگر قرار بود به وسيله كارسازي و معجزه اوضاع برايش درست مي‏شد، براي پيغمبرصلي الله عليه وآله مي‏شد و در زمان پيغمبرصلي الله عليه وآله انجام مي‏گرفت. در حالي كه پيغمبرصلي الله عليه وآله خودش در جنگ دندانش شكست، پيشاني‏اش خون آلود شد، در جنگ‏هاي مختلف شركت كرد و خودش وارد ميدان مي‏شد. پس معلوم است پيروزي بايد به وسيله جنگ باشد. اين جور نيست كه بگوييم براي پيغمبر اسلام‏صلي الله عليه وآله امكان داشت به وسيله معجزه اين كار محقق شود؛ اما تحقق پيدا نكرد و آن را گذاشتند براي حضرت مهدي(عج). موفقيت و پيروزي با جنگ و خونريزي است. «...كلاً والذي نفسي بيده(9)...» بعد فرمود: «...حتي نمسح نحن و انتم العرق و العلق(10)...»؛ نه اين جور نمي‏شود مگر اين‏كه ما و شما در ميدان جنگ، جنگ كنيم و خوني ريخته شود و عرقي بريزيم در راه جهاد «...ثم مسح جبهته(11)...»؛ سپس حضرت (ع) دستي به پيشاني خود كشيد و فرمود بايد عرق‏ها جاري شود.

از اين قبيل روايت‏ها استفاده مي‏شود كه قيام حضرت يك قيام طبيعي و عادي است همراه جنگ و خونريزي و امثال اين‏ها. چنان نيست كه خود به خود درست شود. وقتي اين‏طور شد، ما بايد وضع موجود را ارزيابي كنيم. ما انتظار داريم جهان يك روزي در اختيار حضرت مهدي(عج) باشد و در اختيار اسلام باشد و حضرت اين را به وسيله جنگ انجام مي‏دهد.

سئوال‏ها

يك مقداري هم دقت داشته باشيم در وضع موجود و زمان حاضر: سلاح‏هاي موجود، مجهز بودن كشورها به اسلحه‏هاي مختلف اتمي و غير اتمي. آينده هم نمي‏دانيم به كجا مي‏رسد. اين وضع موجود را بايد ارزيابي كنيم. بايد حساب شود حالا با اين وضع ما چه كار كنيم؟ ما چه وظيفه‏اي داريم؟ آيا وظيفه شيعيان در برابر چنان آرمان مهمي اين است كه تنها براي حضرت و ظهورش دعا كنند و جشن و چراغاني داشته باشند. البته اين‏ها اشكال ندارد بايد اين كارها را بكنيم؛ اما آيا وظيفه منحصر به اين‏ها است؟ آيا نبايد جهان براي ظهور حضرت آمادگي پيدا كند تا حضرت مهدي(عج) ظهور فرمايد. اين آمادگي را چه كسي بايد به وجود آورد؟

آيا شيعيان در اين قسمت مسؤوليت ندارند؟ آيا آن‏ها نيستند كه چنين حكومتي را انتظار دارند، پس بايد زمينه‏اش را فراهم كنند. من فكر مي‏كنم آمادگي حتماً لازم است. اين آمادگي خود به خود به وجود نمي‏آيد، ما بايد آن را به وجود بياوريم. البته شايد در طول زمان يك مقداري از آن به وجود بيايد؛ ولي آن كساني كه منتظر چنين حكومتي هستند، بايد زمينه آن را فراهم كنند.

آرمان‏ها

باز مي‏گرديم به آرمان‏هايي كه اول داشتيم؛ مثلاً ما مي‏گوييم حضرت مي‏آيد تا همه جهان را مسلمان بكند. آيا براي پذيرفتن اسلام آمادگي لازم نيست؟ آيا نبايد كاري كرد كه مردم جهان آماده پذيرش اسلام باشند؟ الآن چه مقدار آماده‏اند؟ مردم و ما چه مقدار در اين قسمت سرمايه‏گذاري كرده‏ايم؟ اين مسأله مهم است. ما مي‏گوييم حضرت مي‏آيد تا شرك و بت‏پرستي را ريشه‏كن كند. شما توجه داريد كه وضع جهان الآن چگونه است؟

آيا مي‏دانيد بيش‏تر مردم جهان مشرك هستند؟ اين بودايي‏ها و امثال اين‏ها همه مشرك هستند. در بسياري از كشورها بت پرستي رايج است. ما چه مقدار مبارزه با شرك داشته‏ايم و مردم را براي پذيرش توحيد آماده كرده‏ايم؟

آيا فكر كرده‏ايم امام(ع) مي‏خواهد بيايد با شمشير همه اين‏ها را بكشد، اين كه نمي‏شود. حضرت مي‏آيد تا يك حكومت واحد جهاني تأسيس كند. ما چه مقدار كار كرده‏ايم؟ آيا وظيفه نداريم؟ ما انتظار داريم حضرت ظهور بكند و ستم را براندازد. ما براي مبارزه با ستم در ايران خودمان چه كرده‏ايم و چه بايد بكنيم؟ آيا در مورد اجراي عدالت كامل در خود ايران چه مقدار موفق بوده‏ايم؟ در كشورهاي ديگر چه كاري كرده‏ايم؟ نبايد جهان آماده باشد كه اين ظلم برطرف شود. انتظار داريم كه حضرت بيايد با معجزه اين كار را بكنند؟ فكر نمي‏كنم اين‏طور باشد. اين‏ها در صورتي امكان دارد كه ما آمادگي داشته باشيم و جهان را براي آن آماده كنيم.

مراحل آماده سازي

مرحله اول

در اين باره من به دو قسمت اشاره مي‏كنم: يك قسمت راجع به خود ما است. ما انتظار داريم حضرت ظهور كند و حكومتي تأسيس كند كه طبق قوانين اسلام اداره شود و ستم هم نباشد.

آيا ما در زندگي شخصي خودمان ظلم نداريم؟ آيا با دوستان و اطرافيان خود واقعا عادل هستيم؟ هيچ ظلمي نمي‏كنيم؟ آيا ما به زن‏ها، بچه‏ها، همسايه‏ها و همكارانمان ظلم نمي‏كنيم؟ پس ما منتظر حضرت هستيم كه بيايد گردنمان را بزند؟! پس اول كار اين است كه خودمان به اسلام عمل بكنيم. اول راهش اين است كه ما خودمان به آنچه انتظار داريم كه حكومت حضرت مهدي(عج) بيايد و تحقق بخشد، عمل بكنيم. اگر چنين شد، جزء ياران امام مي‏شويم و اما اگر خودمان ظالم هستيم، ستمكار هستيم، اگر در اجتماع خودمان ستم فراوان است، چه كسي بيايد اصلاح كند؟ ما نبايد انتظار داشته باشيم حضرت بيايد و ما مشمول پاكسازي حضرت قرار بگيريم.

ما بايد سعي كنيم احكام اسلام را - چنان كه هست - اجرا كنيم و بر اساس اخلاقيات و اجتماعيات آن خودمان را اصلاح كنيم. فرض بفرماييد اگر جمعيت 60 ميليوني شيعه ايران همه خوب شدند و مسلمان واقعي شدند، مي‏توانند يار و ياور امام باشند.

مرحله دوم

مرحله دوم اين است كه ما بتوانيم همين مسأله را به جهانيان تفهيم كنيم و بگوييم اگر شما هم مي‏خواهيد زندگي‏تان خوب شود، بايد به مسائل اسلامي عمل كنيد. اگر بتوانيم يك حكومت عادل بدون ظلم و طبق قوانين اسلام پديد آوريم، مي‏توانيم به جهانيان بگوييم ببينيد چه جور حكومت ايران حكومت عادلي است، احكام اسلام چگونه شكوفا شده و عالي شده، شما هم اين كار را بكنيد. به علاوه بايد با وسائل گوناگوني كه در اختيار داريم، اسلام و ارزش‏هاي اسلامي را در جهان معرفي كنيم. وقتي جهان آماده شد؛ يعني همه كساني كه در جهان زندگي مي‏كنند اين جور آمادگي پيدا كردند؛ وقتي آن‏هايي كه سلاح مي‏سازند، حتي دانشمندان و آن‏هايي كه علوم را در اختيار دارند اين مسائل را پذيرفتند، آن وقت مي‏توان گفت زمينه ظهور حضرت مهدي(عج) فراهم شده است.

خوب است ما ابتدا وظيفه خودمان را بدانيم و در اين راه كوشش بكنيم. بنده فكر مي‏كنم مسأله انتظار مهدي موعود(عج) و نجات دهنده غيبي يك عقيده مهم و سازنده‏اي است كه اگر ما شيعيان درست عمل مي‏كرديم، الآن وضع جهاني خيلي بهتر از حالا بود و در نهايت هم بايد ما اين كار را بكنيم. آن كسي كه مي‏تواند اين كار را ترويج كند، روحانيت است.

اين كارهاي معمولي مانند برگزاري جشن‏ها و امثال اين‏ها در مورد امام زمان(عج) مطلوب و خوب است؛ اما اصل هدف در خصوص حضرت گم شده، بايد جامعه را به اين سو حركت دهيم.

خاتمه بحث

در پايان فقط دو روايت را عنوان مي‏كنم:

روايت اول: آمادگي عقلي

يك روايت از امام صادق‏عليه السلام است «اذا قام قائمنا(12)...»؛ وقتي حضرت قيام مي‏كند. «...وضع يده علي رؤوس العباد(13)...»؛ دستش را بر سر بندگان قرار مي‏دهد. حالا «وضع يده»؛ يا دست خدا يا دست خودش است، دو احتمال است. به هر حال، دستش را بر سر بندگان قرار مي‏دهد و عقل‏هاي اين‏ها را متمركز مي‏سازد. «...فجمع به عقولهم(14)...»؛ و اخلاق آن‏ها را كامل مي‏كند؛ «و اكمل به اخلاقهم(15)...»؛ به وسيله اين آمادگي پيدا مي‏كنند حق را بپذيرند؛ چون ستم نتيجه جهالت است. نپذيرفتن اسلام نتيجه ناداني است. اگر مردم عقلشان به جا آمد و توانستند مسائل واقعي را درك بكنند، اسلام را قبول مي‏كنند.

از اين روايت معلوم مي‏شود در زمان حضرت مردم آمادگي عقلي پيدا مي‏كنند اما اين هم به وسيله معجزه نيست. زمينه‏اش را بايد آن كساني كه در انتظار حضرت هستند، به وسيله تبليغات و مسائل ديگر فراهم كنند.

روايت دوم : آمادگي براي ظهور

روايت ديگري است كه ابوجعفرعليه السلام مي‏فرمايد:

«اتري من حبس نفسه علي‏اللَّه (عزّ و جّل) لايجعل‏اللَّه له مخرجاً(16)...»؛ يعني هر كسي كه نفس خودش را وقف خدا بكند فكر مي‏كنيد كه خدا مخرجي را برايش قرار نمي‏دهد، راه نجات برايش قرار نمي‏دهد؟! بعد فرمودند «...واللَّه ليجعلن اللَّه له مخرجاً(17)...»؛ به خدا قسم، خداوند مخرجي را برايش قرار مي‏دهد؛ اما به شرطي كه خودش را وقف كند. ما نمي‏دانيم چه مقدار خودمان را وقف امام زمان(عج) كرده‏ايم و در راه قيام حضرت و حكومت مهم جهاني او اقدام كرده‏ايم. نمي‏دانيم آيا ما هم تابع يك حالت موجود نيستيم؟ ما كه بايد مردم را ارشاد و هدايت بكنيم، ما هم تابع وضع موجود نيستيم؟ آن كسي كه خود را وقف كرده فكر مي‏كنم غير از ما باشد! همان‏ها بودند كه در جبهه خودشان را وقف كرده بودند. آن‏ها بودند كه به اين اميد كارهايي كردند. منتظران حضرت همان‏ها بودند كه در جبهه‏ها بودند. آقايان يادشان هست در زمان جنگ جوان‏هابا چه شور و عشقي خود را فدا مي‏كردند. واقعاً خود را فدا مي‏كردند. آن‏ها منتظر واقعي بودند. «...رحم‏اللَّه عبداً حبس نفسه علينا(18)...»؛ خدا رحمت كند كساني را كه نفس خود را براي ما حبس و وقف مي‏كنند. «...رحم‏اللَّه عبداً احيا امرنا(19)...»؛ خدا رحمت كند مردمي را كه امر ما را احيا كنند؛ يعني حكومت ما را احيا كنند؛ يعني برپا بدارند و ترويج كنند.

اين خود به خود شدني نيست. آمادگي مي‏خواهد، آمادگي جنگي مي‏خواهد. وقتي مردم واقعاً آماده باشند براي اين‏كه در راه اين هدف بزرگ جنگ بكنند، سلاح و نيرو لازم دارند.

امام صادق‏عليه السلام مي‏فرمايد:

خودتان را براي ظهور حضرت مهدي(عج) آماده كنيد ولو به ذخيره كردن يك تير. خودتان را براي ظهور حضرت آماده كنيد ولو اين‏كه يك تفنگ بخريد و يك تير آماده كنيد. آمادگي بالاتري را مي‏گويد به حدي كه واقعاً در برابر جهان و سلاح‏هاي پيشرفته جهان آمادگي پيدا بكنيد. اين خيلي مهم است.

انتظار اين است كه به‏طور جدي در اين مسير باشيم. مردم را و خودمان را براي آمادگي در اين راه آماده كنيم تا از اصحاب واقعي و ياران امام زمان(عج) شويم. ان‏شاءاللَّه.

ان شاءاللَّه خداوند زمينه ظهور حضرت را فراهم كند و ما را زمينه ساز تأسيس حكومت جهاني اسلام قرار دهد.

 

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, توسط سید سجاد

حـال نـداری ثـــواب کـنـی، گـنــاه نـکـن!


گاهی اوقات باید شیرجه بری کف اتاق
یه سجده درست و حسابی بری
بگی خدایا
من چی دارم ...
هرچی دارم از خودته
منو به نعمت هایی که بهم دادی متکبر نکن...



نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, توسط سید سجاد

اماکن مهدوی [مسجد سهله,کوفه,جمکران و سرداب سامرا]


مسجد سهله

اقامتگاه دلدار (آشنایی با مسجد سهله)



مسجد سهله در اطراف کوفه، در دو کیلومتری شمال غربی مسجد اعظم کوفه، کهن­ترین مکانِ منتسب به امام مهدی(عج) است
دراحادیث رسیده از امامان نور، مسجد سهله ، به عنوان اقامتگاه شخصی امام مهدی(عج) در عصر ظهور مطرح شده است. در این نوشتار به استناد شش حدیث از پیشوایان معصوم (ع) جایگاه مسجد سهله بررسی شده، ویژگی­های آن مکان مقدس شمارش گردیده و به چند مورد از نیک­بختان تاریخ که در این پایگاه ملک پاسبان به حریم حضرت دوست راه یافته اند، اشاره شده است.
اقامتگاه حضرت در عصر ظهور

در احادیث فراوانی به صراحت اعلام شده که اقامتگاه شخصی امام مهدی(عج)در دوران ظهور، مسجد مقدس سهله است :
1. محدثان عالی مقام شیعه، با اسناد معتبر، در مجامع حدیثی خود روایت کرده­اند که روزی در محضر حضرت امام صادق(ع) از مسجد سهله گفت و شنود شد، فرمودند: «آنجا اقامتگاه صاحب ماست؛ هنگامی که با خانواده­اش قیام کند».1
2. بیش از یک قرن پیش از ولادت امام مهدی(عج)، امام صادق (ع) به یار باوفایش ابوبصیر، فرمود:
« ای ابا محمد! گویی فرود آمدن قائم(ع‍ج) را با اهل و عیالش در مسجد سهله، با چشم خود می بینم»
ابوبصیر عرضه داشت: آیا محل اقامت دایمی آن حضرت در مسجد سهله خواهدبود؟
حضرت فرمود: آری، سپس فرمود: مسجد سهله اقامتگاه حضرت ادریس بود.
مسجد سهله اقامتگاه حضرت ابراهیم خلیل الرحمان بود.
خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده جز اینکه در مسجد سهله نماز گزارده است.
مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر(ع) است.
کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه رسول اکرم(ص) اقامت کند.
مرد و زن با ایمانی یافت نمی شود، جز اینکه دلش به سوی مسجد سهله پر می زند.
هیچ کس در مسجد سهله نماز نمی­گزارد که با نیت راستین خدا را بخواند ، جز اینکه او را با حاجت برآورده شده از آنجا بر می­گرداند.
هیچ کس نیست که در مسجد سهله به خدا پناهنده شود، جز اینکه خداوند او را از آنچه بیم دارد، پناه دهد.
ابوبصیرعرض کرد: فضیلت بسیار بزرگی است!
امام صادق(ع) فرمود: آیا برایت بیفزایم.
عرض کرد : بلی .
فرمود: مسجد سهله از آن بقعه­هایی است که خداوند دوست دارد، او را در آنجا بخوانند.
شب و روزی نیست که فرشتگان به زیارت مسجد سهله نشتابند و در آنجا به عبادت حق تعالی نپردازند. اگر من در آن سامان سکونت داشتم، هیچ نمازی را جز در مسجد سهله نمی­خواندم.
ای ابا محمد! اگر مسجد سهله هیچ فضیلتی جز فرود آمدن فرشته­ها و اقامت پیامبران نداشت، همین فضیلت بس بود، در حالی که این همه فضیلت دارد .
آنچه از فضایل مسجد سهله برای تو بازگو نکردم، بیش از فضایلی است که برایت گفتم.»2
3. مفضل در ضمن حدیث مفصلی از محضر امام صادق(ع) پرسید که منزل امام مهدی(ع‍ج) و مرکز اجتماع شیعیان کجا خواهد بود؟
امام صادق (ع) در پاسخ او فرمود:
«مرکز حکومت او کوفه و مرکز قضاوتش، مسجد اعظم کوفه و مرکز بیت المال و محل تقسیم غنائم مسلمانان، مسجد سهله و محل خلوت و مناجاتهایش تپه­های سپید و نورانی نجف اشرف است».3
4. از امام زین العابدین (ع) روایت شده که فرمود:
«هر کس در مسجد سهله دورکعت نماز بخواند، خداوند دوسال بر عمر او می­افزاید».4
5. امام صادق(ع) در این باره فرمود:
«هیچ غم زده­ای نیست که به مسجد سهله برود و در آنجا دو رکعت نماز میان مغرب و عشا گزارده و خدا را بخواند، جز اینکه خداوند غم­هایش را زایل گرداند.»5
6. شیخ طوسی در ضمن یک حدیث طولانی از وجود مقدس امیرمؤمنان(ع) روایت می­کند که به هنگام شمارش مساجد مبارکه کوفه، فرمود:
«مسجد بنی ظفر (سهله)، مسجد مبارکی است. به خدا سوگند! در آنجا تخته سنگ سبز رنگی است که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده است جز اینکه تمثال صورتش درآن هست».6
ویژگی های مسجد سهله
از بررسی مجموع روایاتی که درباره مسجد سهله رسیده، به این نتیجه می­رسیم که مسجد سهله ویژگی­های فراوان و امتیازات بی­شمار دارد که به گوشه­ای از آن­ها اشاره می­کنیم:
1. آن جا، از سرزمین کوفه است.
2. آن جا، اقامتگاه پیامبران و صالحان است.
3. آن جا، اقامتگاه امام مهدی(عج) است.
4. آن جا، رهگذر راهیان بهشت است.
5. آن جا، محل عروج است.
6. آن جا، محل نیایش امام مهدی(عج) است.
7. آن جا، محل نزول فرشته­هاست.
8. امام صادق(ع) برای حوائج مهم به آن جا تشریف می­بردند.
9. خدا دوست دارد که در آن جا نیایش شود.
10. دل هر زن و مرد مؤمن به آن جا پر می­کشد.
11. هیچ کس به آن جا وارد نشود، جز اینکه حاجاتش برآورده ­شود.
12. هیچ کس در آنجا نماز نگزارد، جز اینکه حاجت روا ­گردد.
باریافتگان مسجد سهله

در طول یک هزار و نود و چند سالی که از آغاز غیبت کبری می گذرد، هزاران نفر از شیعیان شیفته و منتظران دل سوخته، به قصد دیدار یار، از اطراف و اکناف جهان، به سوی مسجد سهله می­شتابند، شب­هایی را در آنجا بیتوته می­کنند، با کعبه مقصود و قبله موعود مناجات می­کنند. به دیدار جان جانان موفق می­شوند، ولی به دلیل دم فروبستن، راز دل را به احدی اظهار نمی کنند.
با توجه به مشکلات فراوانی که در نقل این رویدادهاست، فقط اسامی شماری از این افراد سعادتمند را که در مسجد سهله به حضور یار بار یافته و یا مورد توجه محبوب قرار گرفته­اند، می­آوریم:
1. حاج سید احمد اصفهانی(مشهور به خوشنویس) که در زمان میرزای شیرازی به سامرا مهاجرت کرده بود، روز جمعه­ای در مسجد سهله به پیشگاه امام انس و جان شرفیاب شد و فرمان یافت که همه روزه صبحگاهان به نیابت از امام زمان(عج) زیارت عاشورا بخواند.7
2. سید جلیل القدری از علمای زاهدان، پس از چهل شب مداومت در تشرف به مسجد سهله، شب چهارشنبه­ای در مسجد سهله خدمت مولا رسیده و مورد عنایت قرار گرفته است.8
3. محدث نوری، از یک مرد صالح نقل می­کند که چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف شده و در شب چهلم، به دیدار محبوب شرفیاب شد و حضرتش او را به ملازمت پدر پیرش توصیه فرمود.9
4. حضرت آیت الله حاج میرزا مهدی اصفهانی، در مسجد سهله برای ملاقات امام مهدی(عج) و رهایی از منجلاب افکار یونانی و التقاطی، استغاثه می­کرد. سرانجام روزی به هنگام بازگشت از مسجد سهله در مقام هود و صالح به محضر آن حضرت شرفیاب شد و این جمله نورانی را بر سینه آن حضرت مشاهده کرد:
«طلب المعارف من غیر طریقتنا اهل البیت مساوق لانکارنا؛ گرفتن معارف دینی به جز از طریق ما اهل بیت، مساوی با انکار ما است».10
5. علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان از استادش مرحوم آقا سید علی قاضی نقل می­کرده که برخی از افراد زمان ما، مسلما به محضر مبارک آن حضرت رسیده­اند. یکی از آنان حاج شیخ محمد تقی آملی بود که در مسجد سهله در مقام صاحب الزمان (عج) ، مشغول دعا و ذکر بوده که ناگهان آن حضرت را در میان نوری بسیار قوی می­بیند که می­خواهد به او نزدیک شود، ابّهت و عظمت آن نور طوری اورا می گیرد که نزدیک بوده قبض روح شود، نفس هایش به شماره می­افتد، حضرت را به اسمای جلاله خدا قسم می دهد که نزدیکتر نشود.11
6. عالم دل سوخته­ای، چهل شب چهارشنبه به قصد یار به مسجد سهله مشرف می­شود ولی به مقصود نمی­رسد . سرانجام او را به مغازه پیرمرد قفل سازی در بازار آهنگران رهنمون می­شوند. مغازه پیرمرد را پیدا می کند. رفتار صادقانه و منصفانه­ای از او مشاهده می کند. از دولب جان جانان، این جمله را می شنود که فرمود: «اینگونه باشید! ما خود به سراغ شما می آییم».12
7. آیت الله غروی از مرحوم حاج شیخ محمد جواد سهلاوی که در همسایگی مسجد سهله اقامت داشت، نقل کردند که گفت: « روزی چیزی برای خوردن نداشتیم. به حضرت عرض کردم: من، هیچ، ولی برای بچه ها چه کنم؟ به دلم گذشت که به مقام ابراهیم(ع) بروم. چون به آنجا رسیدم، دیدم ظرف بزرگی پر از غذا آنجاست و هنوز بخار از آن متصاعد است. متوجه شدم که از عنایت مولاست».13
اعمال مسجد سهله

اعمال مسجد سهله ، بسیار فراوان است که تعدادی از آنها، در روایتی امام صادق (ع) نقل شده است ولی مهمترین آنها دو رکعت نماز تحیت مسجد است که امر شده میان نماز مغرب و عشا خوانده شود.14
منبع: فصلنامه انتظار، شماره 6 .
-------------------------------------
پی نوشت:

1. کافی،ج3، ص 495.
2. بحار الانوار،ج100،ص 436.
3. بحار الانوار،ج53، ص 11.
4. مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 417.
5. وسائل الشیعه، ج 5، ص 266.
6. امالی شیخ طوسی، ج 1،ص 417.
7. العبقری الحسان،ج 2، ص 200.
8. العبقری الحسان،ج 1، ص 103.
9. بحارالانوار، ج 53،ص 245.
10. ابواب الهدی، مقدمه ص 46.
11. مهر تابان، ص 147.
12. ره توشه یاوران مهدی، ص 164.
13. اجساد جاویدان، ص 42 به نقل از یکی از فضلای نجف اشرف.
14. المزار الکبیر، ص 138-140.

.........................................................................................................................................................

.........................................................................................................................................................

مسجد کوفه




از آنجا که مرکز حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خانه آن حضرت شهر کوفه و محل تشکیل ستاد فرماندهی و نماز و عبادت ایشان، مسجد کوفه می‌باشد، در این نوشتار به طور اختصار در مورد اهمیت شهر کوفه و فضیلت مسجد بزرگ کوفه سخن خواهیم گفت.
فضیلت شهر کوفه

در مورد فضیلت شهر کوفه آیاتی در قرآن وجود دارد، مانند آیه: «و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الأمین»[1] که منظور از «تین» مدینه است و «زیتون» بیت المقدس و «طور سینین» کوفه و «هذا البلد الأمین»، مکه است.[2]
علاوه بر آیات، روایات فراوانی از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیه السلام در فضیلت و مدح شهر کوفه آمده است. نظیر،کوفه باغی از باغهای بهشت است و قبر حضرت نوح علیه السلام و حضرت ابراهیم علیه السلام و سیصد و هفتاد پیامبر و ششصد وصی و مرقد سید الاوصیاء علی علیه السلام در آن قرار دارد.[3]
شهر کوفه جزء نخستین مکان‌هایی است که عبادت خدا در آن انجام شده است و آن هنگامی که خداوند به ملائکه امر فرمود تا بر آدم علیه السلام سجده کنند؛ آنها در سرزمین کوفه بر او سجده کردند.
مسجد کوفه

یکی از قدیمی‌ترین و مهمترین آثار زیارتی شهر کوفه، مسجد بزرگ کوفه می باشد.
نخستین کسی که مسجد کوفه را طرح ریزی و با وسعت زیادی آن را بنیان گذاشت، حضرت آدم علیه السلام بود. و بعدها حضرت نوح علیه السلام پس از طوفان آن را تجدید بنا کرد.[4]
فضیلت مسجد کوفه

علمای شیعه و سنی در فضیلت مسجد کوفه بر دیگر مساجد (به جز مسجدالحرام و مسجدالنبی صل الله علیه و آله و سلم) به تفصیل سخن گفته‌اند.
از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت شده است که مسجد کوفه مسجد پربرکتی است که خداوند آن را برای اهلش برگزیده است و روز قیامت برای نمازگزارش شفاعت می‌کند.
اصبغ بن نباته نقل کرده است که امام علی علیه السلام فرمود: «ای مردم کوفه، خداوند متعال چیزی به شما عطا کرد که به هیچ کس نداده است؛ مسجد و عبادتگاه شما را برتری داد که در آن خانه آدم علیه السلام و نوح علیه السلام و ادریس علیه السلام و مصلای حضرت ابراهیم علیه السلام و برادرم خضر علیه السلام و مصلای من است و یکی از چهار مسجد با فضیلت است که روز قیامت این مسجد شبیه شخص مُحْرِمی که لباس پوشیده، آورده می‌شود و برای اهل خود و نمازگزارش شفاعت می‌کند و زمانی خواهد آمد که این مسجد، مصّلای حضرت مهدی علیه السلام و هر مؤمنی خواهد شد و هیچ مؤمنی باقی نخواهد ماند، مگر این که در این مسجد نماز می‌خواند یا در آرزوی آن است. اگر مردم برکت آن را می‌دانستند از چهارگوشه جهان حتی با کشیدن خود بر روی برف و یخ به این مسجد می‌آمدند».
اهمیت مسجد مقدس کوفه

1. از روایات به دست می‌آید همان طور که مسجد الحرام ]ان اول بیت وضع للناس...[ و کربلا از زمان خلقت آدم علیه السلام و قبل از آن مورد توجه خدا، ملائکه و انبیاء و صالحان بوده است، مسجد کوفه هم مورد توجه و از قداست خاصی برخوردار بوده است.
2. چنانکه مسافر می‌تواند نماز را در مسجدالحرام، کربلا ]حرم امام حسین علیه السلام[ و مسجدالنبی تمام یا شکسته بخواند. در مسجد کوفه هم می‌تواند تمام یا شکسته بخواند.
3. همانطور که مسجدالحرام (کعبه) حرم امن الهی، و کربلا هم دارای حائر، و مدینه هم دارای حد و حریم است، مسجد کوفه هم دارای حدود و حریم می‌باشد.[5]
4. چنان که کربلا قطعه‌ای از بهشت است و مسجدالحرام، مسجد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و بیت المقدس از قصرها و باغ‌های بهشتی هستند، مسجد کوفه هم از باغ‌های بهشتی است.
5. همان طور که زائر مسجدالحرام، کعبه و زائر کربلا پس از بازگشت گناهانشان بخشیده می‌شود همچنین اگر کسی وارد مسجد کوفه شود، آمرزیده است زیرا نوح در مسجد کوفه که خانه‌اش در آنجا قرار داشته از خدا طلب مغفرت طلبید، فرمود: «رب اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمنا».[6]
6. همانطوری که پیامبران متعددی از کربلا عبور کردند و همچنین پیامبران و وصی پیامبرانی در کربلا و مسجد الحرام مدفون می‌باشند، انبیاء فراوانی هم در کوفه و در مسجد کوفه نماز خوانده‌اند و سیصد و هفتاد پیامبر و ششصد وصی در آنجا دفن شده‌اند.
7. از آنجا که مسجد کوفه و شهر کوفه دارای قداست خاصی می‌باشد و با توجه به عنایت خداوند و فرشتگان و انبیاء، به مسجد کوفه و اینکه در روایات آمده است، شهر کوفه مرکز حکومت امام زمان علیه السلام و مسجد کوفه، مرکز ستاد فرماندهی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود و با توجه به اینکه حضرت آدم علیه السلام در وسعت زیادی اقدام به بنای این مسجد نموده است، چنین برداشت می‌شود که خداوند تبارک و تعالی با عنایت به ظهور امام زمان علیه السلام از قبل این منطقه را برای حکومت جهانی آن حضرت مهیا کرده است و مسجد کوفه محل نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد شد.
طبق روایات متعدد، مرکز حکومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شهر کوفه می‌باشد.
مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام درباره محل حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سوال کرد. آن حضرت فرمود: محل حکومت ایشان شهر کوفه است و محل حکومت آن حضرت مسجد جامع کوفه و محل بیت‌المال و تقسیم غنایم مسجد سهله می‌باشد.[7]
اقدامات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در شهر کوفه

1. توسعه مساجد مخصوصاً مسجد کوفه

از آنجا که مردم و شیعیان و عاشقان فراوانی جهت درک فیض حضور آن حضرت و بودن در جوار آن حضرت از اطراف و اکناف کوفه خواهند آمد و برای اینکه شیعیان بتوانند به راحتی در نماز جماعت شرکت کنند، مسجد کوفه توسعه پیدا می‌کند و هزار در به داخل مسجد کوفه باز خواهد شد.
و امام عجل الله تعالی فرجه الشریف به توسعة مساجد به خصوص توسعه مسجد کوفه می‌پردازد.
همچنین امام صادق علیه السلام می‌فرماید: هنگامی که قائم ما قیام کند در پشت کوفه مسجدی را بنا خواهد کرد که هزار در دارد که خانه‌های کوفه را به رود فرات در کربلا متصل می‌کند.
امام علی علیه السلام می‌فرماید: «روزی برسد که کوفه به حیره وصل شود و زمین‌های آن چنان مرغوبیتی پیدا کند که یک ذراع زمین آن به چند اشرفی فروخته شود و مسجدی در حیره بنا شود که دارای 500 درب باشد و نمایندة قائم در آن نماز بگزارد، زیرا مسجد کوفه برای آنها تنگ خواهد بود».[8]
2. تخریب مساجد نامبارک

امام علیه السلام وقتی وارد کوفه شوند، دست به تحولاتی می‌زنند و راهها و خیابانها و مساجد را توسعه می‌دهند و خانه‌های کوفه به رود فرات متصل می‌شود و مساجد نامبارکی را که به خاطر شادی در شهادت امام حسین علیه السلام توسط بنی امیه ساخته شده است را ویران می‌کنند. [9]
3. مسجد کوفه مرکز قضاوت و دادرسی حضرت

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: مرکز حکومت امام مهدی علیه السلام در کوفه و مرکز قضاوت و دادرسی او مسجد کوفه می باشد.[10]
[1]. تین/3-1، «سوگند به انجیر و زیتون و سوگند به طور مبارک و سوگند به این شهر یعنی مکه.
[2]. بحارالانوار، ج100، ص394؛ کتاب المزار به نقل از خصال، ص153 از رسول خدا (ص).
[3]. بحارالانوار، ج100، ص405،]همان طور که می‌دانید نجف از توابع کوفه بوده[.
[4]. بحارالانوار، ص386، به نقل از تفسیر عیاشی، ج2، ص144.
[5]. در کتاب بحار با ذکر سند امام صادق (ع) می‌فرماید: ...مکه حرم خداست، مدینه حرم محمد (ص) است و کوفه، حرم حضرت علی (ع) است، و حضرت علی (ع) از کوفه همان اندازه حرم قرار داد که حضرت ابراهیم (ع) از مکه و حضرت محمد (ص) از مدینه حرم قرار دادند؛ تاریخ کوفه. سید حسین براقی نجفی، ص39.
[6]. «خدایا مرا و پدر و مادرم را و هر که را با ایمان به خانة من وارد شود بیامرز».
[7]. بحارالانوار، ج53، ص11 به نقل از مفضل بن عمر از امام صادق (ع).
[8]. بحارالانوار، ج52، ص374، ح173.
[9]. بحارالانوار، ج52، ص335.
[10]. بحارالانوار، ج53، ص11.
........................................................................................................................................................

.......................................................................................................................................................

مسجد جمکران





در عصر زعامت مرحوم آیت‌الله حاج سیّد محمّد حجّت، قحطی و گرانی سختی پدید آمد، به طوری که نان سنگک دانه ای یک تومان رسید، در حالی که شهریّة طلاّب در ماه، فقط ده تومان بود. مرحوم آیت‌الله حجّت، چهل تن از طلاّب مهذّب و متدیّن را دستور داد که به مسجد مقدّس جمکران مشرّف شوند و در پشت بام مسجد، به صورت دسته جمعى، زیارت عاشورا را با صد سلام و صد لعن و دعای علقمه بخوانند.
این روزها هر عاشق و شیفته امام عصر(ع) هرگاه دلتنگ فراق امام و دلدار خویش گردد، اوّلین جایی که برای عرض حال و ارادت به آن حضرت در ذهنش نقش می‌بندد مسجد مقدس جمکران است. هرچند عمر این مسجد بالغ بر 1056 سال است امّا تا پیش از سال 1348 شمسی رونق اندکی داشت و تنها جمعی از خواص به فراخور ایام به این مکان مقدس مشرف می‌شدند. در سال‌های اخیر مطابق آمار، همه ساله، بیش از دوازده میلیون عاشق دل باخته، از سرتاسر میهن اسلامی و جهان، در این پایگاه معنوى، گرد آمده و و به آستان مقدس آن امام همام(ع) متوسل می‌شوند.
مسجد مقدّس جمکران، روز هفدهم رمضان 373 ق. به فرمان حضرت بقیّةالله، ارواحنا فداه، در کنار روستای جمکران تأسیس شد. تاریخچة آن در بسیاری از کتاب‌های شیعی آمده و اولین بار شیخ صدوق(ره) که معاصر با حسن بن مثله جمکرانی بوده ماجرای تاسیس آن را به دستور و نقشة امام عصر(ع) در کتاب «مونس الحزین» خویش نقل کرده است. در پایان ماجرا و به نقل از امام زمان(ع) شیخ صدوق می‌نویسد: «هر کس، این دو نماز را بخواند، گویی در خانة کعبه آن را خوانده است». تا مدت‌ها، بسیاری از اهالی قم و آشنایان حسن بن مثله حتی به وسیلة تبرّک جستن از زنجیری که حدود مسجد را مشخص کرده بود شفا می‌یافتند. امروزه بسیاری از شیعیان در سراسر ایران و در موارد متعددی از سایر نقاط جهان با ادیان و مذاهب مختلف برای حلّ مشکلات و شفای بیماری‌های شفانایافتنی خویش به این مکان مقدس آمده و با کوله باری آکنده از مهر و محبت و رأفت امام مهربانی‌ها به دیار خویش بازمی‌گردند.
حدود ده قرن بعد در میانة شب نیمه شعبانى، دستور تجدید بنا و توسعة فضای داخلی مسجد، باز به وسیلة نقشة معین شده توسط امام(ع) به بنده‌ای صالح از بندگان خدا، مرحوم حاج قدرت الله لطیفی ـ مدیر فقید هیئت امنای مسجد ـ داده شد و پس از آن در سال‌های اخیر شاهد گسترش فضای شبستان‌ها و حیاط مسجد بوده‌ایم.
اقبال به این مسجد به حدی بوده که علاوه بر خیل میلیونی عشاق که در ایام مختلف به این مکان شریف بار می‌یابند تاکنون مستندهای متعددی توسط شبکه‌های مختلف تلویزیونی کشورهایی مانند آمریکا، انگلستان، آلمان و ... با مبنایی خصمانه بر ضدّ این مکان مقدس تهیه و پخش گردیده است. مجموعة این مستندها از طریق موتورهای معروف جست و جو در اینترنت به راحتی قابل دستیابی و مشاهده است.
مطابق نقل خلاصة «البلدان» از کتاب «مونس الحزین»، امیرمؤمنان(ع) دربارة مسجد جمکران خطاب به حذیفه فرمود: «ای پسر یمانى! قائم آل محمّد(ع) در اوّل ظهور، از شهری که آن را قم گویند و مردم را دعوت به حق می کند، خروج نماید. همة خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود ...ای پسر یمانى! این زمین، مقدّس است، از همة لوث ها، پاک است ...عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رایت وی بر این کوه سفید بزنند، به نزد دهی کهن، که در جنب مسجد است، و قصری کهن ـ که قصر مجوس است ـ و آن را «جمکران» خوانند. از زیر یک منارة آن مسجد بیرون آید، نزدیک آنجا که آتش خانة گبران بوده...»1
جالب است بدانیم هنگامی که صاحب خلاصة البلدان، در قرن دوازدهم، این حدیث را از مونس الحزین نقل می کرد، مسجد مقدّس جمکران، مناره ای نداشت؛ زیرا، برای نخستین بار، در سال 1318 ق. یک مناره در زاویة جنوب شرقی مسجد ساخته شد.2
در طول سال، شب های چهارشنبه، مسجد مقّدس جمکران، پذیرای ده‌ها هزار عاشق دل باخته‌ای است که از شهرهای دور و نزدیک، به شهر مقدّس قم روی می آورند و در حرم مطهّر حضرت معصومه(ع) پیشانی ادب بر آستان می سایند و آن گاه راهی مسجد مقدّس جمکران می شوند و با امام خود، به راز و نیاز می پردازند. علاوه بر این بسیاری از علما مانند آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حائرى، حاج میرزا جوادآقا ملکی تبریزى، حاج سیّد محمّدتقی خوانسارى، حاج سیّد محمّد حجّت کوه کمرى، حاج آقا حسین بروجردى، حاج سیّد حسین قاضى، حاج شیخ محمدتقی بافقى، حاج آقا مرتضی حائری نیز در این مکان به راز و نیاز پرداخته و می‌پردازند. هر وقت مرحوم آیت‌الله حائرى، مشکلی برایش پیش می آمد، مرحوم آیت‌الله بافقی را به مسجد جمکران می فرستاد و رفع مشکل می شد. هر وقت شهریّة حوزه تأمین نمی شد، مرحوم آیت‌الله حجّت، به مسجد مقدّس جمکران مشرّف می شد و همان روز، شهریّه تأمین می گردید.برای مرحوم آیت‌الله بروجردى، هر وقت مشکلی پیش می آمد، گوسفندی می فرستاد تا در کنار مسجد جمکران قربانی کنند. برای مرحوم آیت‌الله گلپایگانى، هر وقت مشکلی پیش می آمد، عریضه ای می نوشت و با گروهی از اصحاب و فرزندان خود، به مسجد مقدّس جمکران مشرّف می شد و توسّل می کرد و رفع مشکل می شد. مرحوم آیت‌الله مرعشى، چهل شب چهارشنبه، در مسجد جمکران بیتوته کرد. آیت‌الله صافى، در مورد پدر بزرگوارشان، مرحوم آیت‌الله حاج ملاّ جواد صافی گلپایگانى، نقل فرمودند که ملتزم بود حتّی الامکان، پیاده به مسجد جمکران مشرّف شود.آیت‌الله حاج سیّد محمدتقی خوانساری نیز غالباً پیاده مشرّف می شدند.3
در عصر زعامت مرحوم آیت‌الله حاج سیّد محمّد حجّت، قحطی و گرانی سختی پدید آمد، به طوری که نان سنگک دانه ای یک تومان رسید، در حالی که شهریّة طلاّب در ماه، فقط ده تومان بود. مرحوم آیت‌الله حجّت، چهل تن از طلاّب مهذّب و متدیّن را دستور داد که به مسجد مقدّس جمکران مشرّف شوند و در پشت بام مسجد، به صورت دسته جمعى، زیارت عاشورا را با صد سلام و صد لعن و دعای علقمه بخوانند و به حضرت موسی بن جعفر(ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت علی اصغر(ع) متوسّل شوند و رفع گرانی و نزول باران را از خداوند متعال بخواهند.آن چهل طلبه طبق فرمان مرجعیّت اعلای شیعه، به میعادگاه عاشقان شرف یاب شدند. بعد از ادای نماز تحیّت و نماز حضرت بقیّةالله، أرواحنا فداه، و توسّل به ذیل عنایت فرمانروای جهان هستى، به پشت بام مسجد رفتند. آنگاه ختم زیارت عاشورا را، طبق دستور آن مرجع وارسته، انجام دادند و حوائج خود را با شفیع قرار دادن سه باب الحوائج، به درگاه حضرت احدیّت، عرضه داشتند و مسجد را به قصد قم ترک کردند. راه قدیمی مسجد جمکران، از طرف روستای جمکران بود. گروه چهل نفری طلاّب، هنوز به دهِ جمکران نرسیده بودند که درهای رحمت گشوده شد و باران رحمت، سیل آسا فرو ریخت و طلاّب، ناچار شدند که لباس های خود را درآورند، حتّی کفش های خود را به دست گرفتند، از میان سیلاب ها عبور کردند.4
آیت‌الله العظمی بهجت دربارة مسجد جمکران فرمود: «خود این مسجد افراد را راهنمایی می‌کند، کسانی که آنجا (مسجد جمکران) می‌روند، مسجد خودش آنها را راهنمایی می‌کند. چیزی خاص بیشتر از آنکه در زمینة مسجد جمکران بیان کرده‌اند ندارم که بیان کنم. همة مطالب مربوط به مسجد را بزرگان گفته‌اند یا در کتاب‌هایشان نوشته‌اند. منتهی حرف من این است که ما معتقدیم این مشاهد مبارکه و مساجدی نظیر مسجد جمکران مستغنی از معرفی هستند، ما بر این اعتقاد هستیم. اگر کسی بگوید رفتیم و چیزی در آنجا ندیدیم، به حسب ظاهر باید گفت از روی اعتقاد صحیح نرفته است یا برای امتحان رفته یا همین‌طوری رفته است. به هر حال بهترین معرف این اماکن خودشان هستند».5
تاکنون کتاب‌های بسیاری دربارة کرامات و معجزات رخ داده در مسجد جمکران نوشته شده و بخش بایگانی ثبت تشرفات مسجد نیز مملو از عنایاتی است که غالباً در سطح عمومی منتشر نشده و در همانجا مانده است. ولی با این حال، کم نبوده‌اند آن دسته از اطرافیان ما که در این مسجد به آرزوها و آمال خویش دست یافته و از شرّ مشکلات‌شان رهایی یافته‌اند. جا دارد از خود بپرسیم آیا آن مشکلات و بیماری‌ها به قدر غیبت امام عصر(ع) برای ما و بشریت، ضرر و زیان داشته است. عجیب است که برخی از ما برای حلّ مشکلات کوچک و ناچیز خویش حاضرند چهل هفته را به مسجد مقدس جمکران شرفیاب شوند و تا برطرف شدن کامل مشکل خویش فریاد توسل برآورند امّا دعا برای فرج امام زمان که پیش از هرکس دیگری مایة فرج ماست، تنها لقلقه زبان ما بوده و هیچ‌گاه به طور جدی از غیبت امام زمان خویش ملول نگشته‌ایم؛ آیا وقت آن نشده که از صمیم دل در جمکران درخواست کنیم که: «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج».
پی نوشت‌ها:

1. انوار المشعشعین، ج 1، ص 453.
2.گنجینة آثار قم، ج 2، ص 672.
3. ر.ک: مهدی پور، علی اکبر، اماکن منتسب به امام زمان(ع)
(1: جمکران)، فصلنامه انتظار، ش5.
4. مسجد مقدّس جمکران، ص 40؛ زیارت عاشورا و آثار شگفت، ص55 .
5. ملاقات برادران امور فرهنگی مسجد مقدّس جمکران با ایشان در مورخه 6/8/78، در بیت معظم له.
.........................................................................................................................................................

.........................................................................................................................................................

سرداب سامرا




از بررسی کاربردهای گوناگون واژة سرداب در لغت و عرف عامه مردم به خوبی معلوم می‌شود که این کلمه در کتاب‌های لغت و اصطلاح رایج در زبان اغلب مردم در طول تاریخ به یک معنی به کار می‌رود. توضیح آنکه سرداب و سردابه به خانه‌ای گفته می‌شود که آن را در زمان‌های سابق ـ به ویژه در مناطق گرمسیر ـ در آن موقع که هنوز وسایلی چون کولر، پنکه، یخچال و... ساخته نشده بود، در زمین می‌ساختند تا در ایام بسیار گرم تابستان از طریق سکونت در آنجا از گزند گرما در امان باشند و به وسیله قرار دادن اغذیه و اشربة فاسد شدنی در این مکان، از فاسد شدن آنها جلوگیری نمایند. مرحوم دهخدا دراین‌باره می‌نویسد:
سرداب خانه‌ای را گویند که در زمین سازند، خانه‌ای که در زیرزمین سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در آنجا نگاه دارند تا سرد بماند...1
سرداب غیبت

متوکل عباسی نسبت به شیعیان و دوستداران اهل‌بیت(ع) بسیار سخت‌گیری می‌کرد. تاریخ‌نگاران نقل می‌کنند که هیچ‌کس مثل متوکل به گماردن جاسوس و جمع‌آوری اخبار مناطق گوناگون اهتمام نداشت. وقتی جاسوسان وی و فرماندار نظامی مدینه، عبدالله بن محمد هاشمى، در مورد فعالیت‌های سیاسی امام هادی(ع) و نفوذ معنوی او در بین مردم و به ویژه شیعیان گزارش‌هایی به متوکل دادند او بسیار نگران شد؛ زیرا شرایط به گونه‌ای نبود که بتواند آن حضرت را به زور به زندان یا تبعید بفرستد یا جلوی فعالیت‌های او را بگیرد؛ از این رو به حیله و نیرنگ متوسل شد و به ظاهر نامه محبت‌آمیزی به امام هادی(ع) نوشت و او را به سامرا دعوت کرد.
آن‌گاه بدون معطلی یحیی بن هرثمه را با سیصد سرباز مأمور کرد که امام هادی(ع) را به همراه خانواده به سامرا، مرکز خلافت عباسى، منتقل نماید تا در سامرا از هر جهت بتواند آن حضرت را زیر نظر داشته باشد. به این ترتیب حضرت هادی(ع) در سال 236ق. به سامرا برده شد و بیش از بیست سال در بدترین شرایط، تحت‌نظر دژخیمان عباسی در شهر سامرا زندگی کرد و در نهایت با توطئه‌ای که متوکل چیده بود در سال 254ق. به شهادت رسید و جنازه مطهر آن حضرت در همان خانه مسکونی خودشان به خاک سپرده شد.
پس از شهادت امام هادی(ع) حضرت عسکری(ع) در همان خانه‌ای که پدر بزرگوارشان در آنجا زندگی می‌کردند سکونت گزیدند.
دربارة سرداب دو دیدگاه وجود دارد:
بسیاری بر این باورند با توجه به شرایط جغرافیایی منزل، همانند دیگر خانه‌ها از ابتدا این سرداب با همین عنوان و کارکرد وجود داشته است؛
برخی مانند مرحوم علامه عسکری بر این باور بوده اند که شهرهایی مانند سامرا و شهرری با گذر ایام به واسطه اختلاف ارتفاع پدیدار شده شهرهای جدید روی شهرهای قدیم ساخته می‌شده اند. بنای شهر جدید روی شهر قدیم باعث می‌شود که خانه‌های مسکونی شهر قدیمی کارکرد سردابی شهرهای جدید را پیدا کند. بنا بر این نظر، سرداب مورد بحث ما همان منزل مسکونی ائمه(ع) بوده که با ساخت شهر جدید چون در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته به مانند سرداب به نظر می‌آید.
هرکدام از دو نظر فوق را بپذیریم بنا بر گزارش‌های مسلم تاریخی و روایات معتبر متعدد تعداد قابل توجهی از تشرفات به محضر امام عصر(ع) تا آغاز غیبت کبرا و خصوصاً در دوره حیات امام عسکری(ع) در این خانه و سرداب شریف انجام گرفته است؛ از آن جمله‌اند: دیدار علی بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاویه بن حکم و...
خانه امام عسکری(ع) از آن جهت که محلّ سکونت و عبادت سه نفر از امامان شیعه یعنی امام هادى، امام حسن عسکری و امام مهدی(ع) بوده همواره در طول تاریخ مورد توجه و احترام مردم واقع شده است. علاوه بر آن به شهادت اسناد معتبر تاریخى، قبر بیش از بیست و دو تن از امام‌زادگان نیز در آن محل واقع شده که این امر در نوع خود نشانگر اهمیت و ارج این مکان شریف در نزد اولیای الهی است و از همین‌رو هماره مورد احترام شیعیان بوده است.
یکی از مهم‌ترین علل تحت نظر قرار گرفتن امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) دستیابی به حضرت مهدی(ع) بود؛ چون خلفای عباسی از طریق ده‌ها روایت ـ که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده بود ـ خبر داشتند که فرزند حضرت عسکری(ع)، امام مهدی(ع) بساط حکومت‌های جائر و غاصب را در هم خواهد پیچید و به ستمگری و ظلم پایان خواهد داد. از این‌رو همیشه در کمین بودند تا به محض تولد فرزند امام عسکری(ع) او را دستگیر نموده، به شهادت برسانند. اما مشیّت الهی آن بود که جریان تولد حضرت مهدی(ع) همانند تولد حضرت موسی(ع) به صورت نهانی در نزدیکی کاخ فرعون واقع گردد، بدون آنکه فرعون و دژخیمان او از این واقعه بویی ببرند. با این وجود تلاش برای دستیابی به حضرت مهدی(ع) همچنان ادامه داشت. حتی سال‌ها پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) خلفای عباسی منزل امام عسکری(ع) را زیرنظر داشتند و گاهی به طور ناگهانی به آنجا یورش می‌بردند تا بلکه بتوانند حضرت مهدی(ع) را دستگیر کنند؛ زیرا در جریان شهادت امام عسکری(ع) وقتی امام مهدی(ع) عموی خود ـ جعفر ـ را از نماز خواندن بر پیکر امام عسکری(ع) باز داشتند و خود بر پیکر آن حضرت نماز خواندند تقریباً بر همگان معلوم شد که امام مهدی(ع) علی‌رغم مراقبت‌های دژخیمان عباسی متولد شده‌اند و هم‌اکنون جانشینی حضرت عسکری(ع) را برعهده دارند. بنابراین، پس از شهادت امام یازدهم نه تنها از شدت تعقیب و جست‌وجوی عوامل حکومت کاسته نشد بلکه به جهت احساس خطر بیشتر بر شدت این کار افزوده شد. در یک مورد معتضد (شانزدهمین خلیفه عباسی) عده‌ای از سربازان خود را از بغداد به سامرا فرستاد تا به طور ناگهانى، در فرصتی مناسب در حالی که اطراف خانه امام عسکری(ع) را به محاصره در می‌آورند به داخل منزل یورش ببرند و اگر حضرت مهدی(ع) را در آنجا یافتند دستگیر نمایند. وقتی سربازان خلیفه وارد حیاط خانه امام عسکری(ع) شدند و بخش‌های مختلف خانه را مورد بررسی قرار دادند به در سرداب منزل رسیدند، از صدای تلاوت قرآن که به گوش می‌رسید متوجه شدند که امام مهدی(ع) در سرداب مشغول تلاوت قرآن هستند. با مشاهده این کار آنجا را به طور کامل به محاصره خود درآوردند و در پشت در سرداب منتظر ماندند تا موقع خارج شدن آن حضرت او را دستگیر نمایند. مدتی بعد امام(ع) در جلو چشم سربازان خلیفه از سرداب بیرون آمدند و آنجا را ترک کردند بدون اینکه حتی یک نفر از سربازان جرئت پیدا کنند تا کاری انجام دهند.
وقتی که امام(ع) کاملاً از دید سربازان دور شدند فرماندة نیروهای خلیفة عباسی به نیروهای خود دستور داد تا وارد سرداب شوند و امام(ع) را دستگیر نمایند. سربازها به او گفتند: مگر ندیدید که او از سرداب خارج شد و از مقابل شما عبور کرد و از خانه خارج شد؟ به محض شنیدن این خبر فرماندة دژخیمان عباسی در حالی که بسیار آشفته و نگران شده بود گفت: من کسی را ندیدم اگر شما او را دیدید چرا دستگیرش نکردید؟ آنها در پاسخ گفتند: ما گمان می‌کردیم که خود شما او را می‌بینید و لزومی نمی‌بینید که او را دستگیر کنیم در نتیجه ما هم هیچ‌گونه عکس‌العملی نشان ندادیم.2
از این تاریخ به بعد سرداب امام حسن عسکری(ع) به سرداب غیبت مشهور شد. این در حالی بود که سال‌ها پیش از آن؛ یعنی در سال 260ق. به دنبال شهادت حضرت عسکری(ع) دوران غیبت صغرا شروع شده بود.3
دشمنان امام عصر(ع) در دورة معاصر که همراه با اشغالگران اروپایی و آمریکایى، گستاخی و جسارتی افزون یافته اند در کنار دیگر جنایات جانسوز و بی‌رحمانه خود، طیّ دو نوبت بمب گذاری به تخریب این مکان نورانی همت گماشتند و تا حدّ زیادی به خواسته پلید خود دست یافتند. بنای سرداب پیش از این بمب‌گذاری‌ها و تخریب، دارای سه قسمت عمده به شرح زیر بود:
یک غرفة شش ضلعى، یک غرفه مستطیل کوچک و یک غرفه به شکل مستطیل بزرگ. توضیح بیشتر آنکه غرفة مستطیل بزرگ در میان مردم به «مصلای مردان» و غرفه مستطیل شکل کوچک به «مصلای بانوان» معروف بود. این بخش‌ها با دو راهرو بلند و طولانی به یکدیگر مربوط می‌شدند؛ یعنی یک راهرو طولانی مصلای مردان و مصلای زنان را به هم وصل می‌کرد و یک راهرو طولانی دیگر بین مصلای مردان و غرفه شش ضلعی وجود داشت.
همچنین این بخش‌های سه‌گانه هر یک از طریق روزنه‌ای کوچک و طولانی که از قسمت‌های فوقانی دیوار آغاز شده تا پایین‌ترین حدّ دیوار بیرونی مسجد جامع امتداد می‌یابد و نور و هوا دریافت می‌کرد.
پلکانی که راه ورود و خروج سرداب بود و به غرفه شش ضلعی منتهی می‌شد، دارای بیست پله بود. ورودی این پلکان و سرداب در داخل ساختمان مسجد و بر دیواری قرار گرفته بود که ورودی نمازخانه نیز در آن واقع بود.
طول مصلای مردان پنج متر و هشتاد سانتیمتر و عرض آن سه متر و پنجاه سانتی‌متر بود در ضمن طول مصلای زنان چهار متر و شصت سانتی‌متر و عرض آن سه متر بود. طول راهرویی که مصلای مردان و زنان را به هم مربوط می‌ساخت چهار متر بود.
طول روزنه‌ای که نور غرفه شش ضلعی را تأمین می‌کرد حدود شش متر و طول روزنه‌ای که نور مصلای زنان را تأمین می‌کرد چهار متر و پنجاه سانتی‌متر بود. در انتهای غرفه مستطیل شکل یعنی انتهای همان مصلای مردان، یک در چوبی که معروف به باب غیبت بود وجود داشت، در پشت این در اتاق کوچکی قرار داشت که طول آن یک مترو پنجاه سانتی‌متر بود. این اتاق به نام محل غیبت شهرت پیدا کرده که در حقیقت بخش مکمل غرفه مستطیل شکل بزرگ محسوب می‌شد و در جلوی آن حفاظ مشبکی بود که آن را از بقیه غرفه جدا می‌کرد. چاه معروف به چاه غیبت هم در گوشه‌ای از همین اتاق قرار داشت.
اشاره به این نکته نیز خالی از فایده نیست که این سرداب در جهت غربی صحن عسکریین(ع) به سمت شمال واقع شده و در طول تاریخ اصلاحات و تعمیرات زیادی در آن انجام گرفته است. همیشه در موقع تعمیر و ترمیم بارگاه عسکریین(ع) در ساختمان سرداب نیز تغییرات و اصلاحاتی به عمل آمده است؛ به عنوان مثال در زمان‌های گذشته، از داخل بارگاه عسکریین(ع) از کنار مرقد حضرت نرجس خاتون به سرداب می‌رفتند و این وضع به همین صورت تا سال 1202ق. ادامه داشت و در این سال احمد خان دنبلی برای سرداب راهی جداگانه از طرف شمال باز کرد و راه سرداب از طرف روضه عسکریین(ع) را مسدود نمود و صحن سرداب را جداگانه ساخت که تقریباً از یک فضای بزرگی به طول 60 متر و عرض 20 متر برخوردار است.
بنابراین اگر در کتاب‌هایی چون «مزار» شهید اوّل اعمال و دعاهای مربوط به زیارت این سه امام در یک مکان ذکر شده است؛ علت آن است که در زمان سابق راه سرداب نیز از پشت حرم عسکریین(ع) در یک ساختمان بوده است، لذا پس از زیارت عسکریین(ع) بلافاصله زیارت امام زمان(ع) و سپس زیارت حضرت نرجس خاتون ذکر شده است.
در هرحال این سرداب در طول تاریخ به اندازه‌ای مورد توجه مردم بوده است که در آن آثار ارزشمندی از منبت‌کاری و کاشی‌کاری و سایر هنرهای معماری به کار رفته است. از جمله این اشیا، درِ چوبی نفیسی است که از دوران خلافت عباسیان به جای مانده است و از ویژگی‌های هنری و تاریخی ارزشمندی برخوردار است.
دشمنان مکتب تشیع در طول تاریخ، گاه از سر جهالت و گاه به خاطر عنادی که با اهل‌بیت(ع) داشتند، با به کارگیری عوامل خود، از راه جعل افسانه‌های خیالی و بی‌اساس و نسبت دادن آن به شیعیان، اصل مکتب تشیع را زیر سؤال ببرند و پیروان آن را مورد تمسخر و استهزا قرار دهند. ابن خلدون در این زمینه می‌نویسد:
«غلو کنندگان شیعه مخصوصاً دوازده امامی‌ها می‌پندارند: دوازدهمین امامشان که محمدبن حسن العسکری است که از او به لقب مهدی یاد می‌کنند، داخل سرداب خانه‌شان در شهر حله متولد شد و در حالی که در آغوش مادرش مخفی بود غائب گشت و او در آخرالزمان ظهور و
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, توسط سید سجاد